جدول جو
جدول جو

معنی مسافرت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مسافرت کردن
(شُ گِ رِ تَ)
به سفر رفتن. سفر کردن. مسافره. رجوع به مسافرت و مسافره شود
لغت نامه دهخدا
مسافرت کردن
سفر کردن، مسافرت رفتن، سفر رفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پیشی جستن، شتابی کردن، یازیدن دست یازیدن دست به کار شدن پیشی جستن، تعجیل کردن، اقدام کردن بکاری: مسعود... بتعجیل تمام مسرعان به امیر خراسان دوانید که... بجنگ سلجوقیان مبادرت نماید
فرهنگ لغت هوشیار
گادن، انجام دادن، سرپرستی کردن کاری را بنفسه انجام دادن، جماع کردن: با زنان مباشرت کنید هر گونه که خواهید، نظارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پشتکار داشتن، برد باری کردن، پیشی گرفتن پیوسته در کاری بودن مداومت کردن، پیش گرفتن، تحمل رنج کردن: مدت سه شبانروز بر محاربت مصابرت نمودند و بر مضاربت مثابرت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهبانی کردن: و محافظت کنند رعیت را بعدل و داد و مخالفت یکدیگر نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساعدت کردن
تصویر مساعدت کردن
یاری کردن یارمندی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسارعت کردن
تصویر مسارعت کردن
شتاب کردن، پیشدستی کردن شتاب کردن تندشتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسامحت کردن
تصویر مسامحت کردن
مسامحه کردن: در تقریر آن مواضع مسامحت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصابرت کردن
تصویر مصابرت کردن
شکیبیدن شکیبایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
داماد شدن، بدامادی برگزیدن داماد کردن: از امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه - السلام است که از او ترسیدند دشمنان خدای... وز خلق رسول علیه السلام مراو را گزید ومر او را بخویشتن کشید چه بدانچ با او مصاهرت کرد تا امروز فرزندان او فرزندان رسول اند و چه مر او را وصی خویش بغدیر خم وهمگنان را بولایت او اشارت کرد، خویشی کردن بوسیله زن دادن و زن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاخرت کردن
تصویر مفاخرت کردن
فخر کردن بخود بالیدن: (فصحای عرب بقصاید سبعیات مفاخره و مباهات میکردند) (لباب الالباب. نف. 7)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
هم رای شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
فرواییدن فرا رفتن فاتوریدن بنه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
کوچیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
Agree, Concur
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
Emigrate, Migrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
Protect, Shield
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
beschermen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
akkoord gaan, het eens zijn
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigreren, migreren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
погоджуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
емігрувати , мігрувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
захищати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
соглашаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
защищать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
эмигрировать , мигрировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
zgadzać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigrować, migrować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
schützen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
concordar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigrar, migrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محافظت کردن
تصویر محافظت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موافقت کردن
تصویر موافقت کردن
zustimmen, übereinstimmen
دیکشنری فارسی به آلمانی